كتاب شنیدنی چگونه با پدرت آشنا شدم؟ منتشر شد.
به گزارش شیرین طنز، مجموعه داستان طنزی است كه به صورت نامه نوشته شده است. قهرمانِ داستان در این نامهها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش مینویسد.
این اثر از آن دسته كتابهایی است كه میشود با آن بلند بلند خندید. روایت یك دنیای زنانه برای پیدا كردن شوهر كه پر است از توصیفهای شیطنتآمیز و فانتزیهای بامزه.
▪️نویسنده: مونا زارع
▪️كتابخوان: آزاده مؤیدیفرد
▪️طرح جلد: استودیو مركزی
در قسمتی از این كتاب می خوانیم:
«ساعت 7 صبح جمعه بود كه تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشمهایم كاملاً باز نشده بود و قیِ بستهشده روی مژهها پلكهایم را سنگین كرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شكمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشمهایم را باز كردم و تكهای از موهایم را دور بینیام چرخاندم و دوباره تمركز كردم. فایدهای نداشت. هیچچیز دیگر نبود جز شوهر.
دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یك نفر روی كرهٔ خاكی وجود میداشت كه شوهر من میبود. از خواب كه بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نكند گیج خوابم و جای یك چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفتهام؟ خودم را از رختخواب بیرون كشیدم و روبهروی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف كرده بود و ریملِ دور چشمهایم قیافهام را شبیه پاندا كرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه كردم. امكان نداشت، اما مشكلم واقعاً شوهر بود.»